immigrant

بود زمانی در یک جنگل پر از رنگ و زیبایی، جایی که پرندگان زندگی می‌کردند. این پرندگان مختلفی از جا به جایی برای یافتن غذا و زندگی به کار می‌بردند. یکی از آن‌ها، پرنده‌ای به نام پیتر بود. پیتر یک پرنده مهاجر بود که هر ساله به همراه خانواده‌اش برای فصل سرد به نقاط گرم‌تری مهاجرت می‌کردند.

پیتر با پرهای درخشان و قدرت پرواز بالا بود. او همیشه از مسیرهای مهاجرت پرندگان می‌پرسید و به دنبال اطلاعات مفید برای خانواده‌اش می‌گشت. یکی از دوستان پیتر، پرنده‌ای با نام لیلا بود. لیلا همیشه از پیتر خواسته بود که همراه با او به مسیر مهاجرت بیاید.

یک روز، پیتر و لیلا با هم به یک سفر جاده‌ای از مهاجرت رفتند. آنها به دنبال پرندگان دیگری بودند که به مهاجرت می‌پرداختند. آن‌ها به همراه خانواده‌های پرنده دیگری مثل گنجشک‌ها و زاغ‌ها به یک مسیر پر از ماجراجویی پیوستند.

هنگامی که به طولانی‌ترین بخش مسیر رسیدند، آسمان پر از رنگین‌کمان شد. این یک نشانه برای پیتر و لیلا بود که به سمت صحراهای گرم می‌رفتند. آنها به یک دریاچه آب شیرین رسیدند که پرندگان برای استراحت در آنجا می‌ماندند.

دریاچه پر از انواع مختلف ماهی بود. پیتر و لیلا با لذت از تماشای حرکت ماهی‌ها در زیر آب لذت می‌بردند. آنها با انرژی زیاد بودند و از مسافرت و دیدن جهان لذت می‌بردند.

پس از یک استراحت مفید، پیتر و لیلا همراه با گروه دیگری از پرندگان به سفر خود ادامه دادند. آنها همیشه با هم از مسیرهای زیبا و مناظر دیدنی لذت می‌بردند و به خاطرات زیبایشان فکر می‌کردند.

در پایان، پیتر و لیلا به همراه خانواده‌های دیگر به آرامش در یک دشت سرسبز و زیبا رسیدند. آنها همیشه با هم دوستانی خوب بودند و از دیدن یکدیگر و همراهی در مسیر مهاجرت لذت می‌بردند. این نشان می‌دهد که همبستگی و کمک به یکدیگر، حتی در سفرهای طولانی، چقدر مهم و ارزشمند است.

پایان