gianttree

در جایی دور از شهر، دهکده‌ای کوچک وجود داشت که پر از درختان غول‌پیکر بود. این درختان بلند و پر از سبزی و زیبایی، هر روزه زندگی کودکان دهکده را شاداب و پرانرژی می‌کردند.

در این دهکده، یک پسربچه به نام علی زندگی می‌کرد. علی عاشق طبیعت و درختان بزرگ بود. او هر روز صبح زود به باغچه‌ی بزرگی می‌رفت که در آن درختان غول‌پیکر برجسته بودند. اولین کاری که علی انجام می‌داد، آب دادن به درختان بود. او با لیوان آب در دست، به هر درخت نزدیک می‌شد و آبی را به دقت بر روی ریشه‌هایشان می‌ریخت.

یکی از درختان درخشان‌تر از بقیه بود. این درخت بزرگ و پرهیزه‌ای به نام بلوط بود که همیشه با برگ‌های سبز و بلندش به دهکده سایه می‌انداخت. بلوط به عنوان سرپرست درختان محسوب می‌شد و همه احترام و ارزش بالایی به او می‌دادند.

یک روز، یک شهردار طمع‌کار به نام آقای گردیاری به دهکده آمد. او به دنبال چوب با کیفیت و گران‌قیمت برای ساختن مبلمان بود. آقای گردیاری به درختان غول‌پیکر نگاهی انداخت و تصمیم گرفت تا برخی از آن‌ها را بریده و به شهر ببرد تا بفروشد.

بلوط به این خبر ناراحت شد. او اعلام کرد که درختان غول‌پیکر برای حفظ زیبایی دهکده و آب و هوای سالم ضروری هستند و نباید بریده شوند. اما آقای گردیاری کرسی خود را در اختیار گرفته و تصمیم به بریدن چند درخت از بهترین درختان دهکده گرفت.

علی از این خبر باخبر شد و نگران شد. او به بلوط رفت و از او پرسید که چه باید کرد. بلوط با لبخندی به علی گفت: “باید همه دست به هم بزنیم تا از درختان محافظت کنیم. درختان زیبا و بزرگ مثل دوستان ما هستند که باید همیشه در کنارمان باشند.”

بلوط، علی و دیگر کودکان دهکده با هم تصمیم گرفتند که به آقای گردیاری بگویند که نباید درختان را بریده و به زیرسازی طبیعت بپردازد. آن‌ها با سرودن آهنگ‌هایی درباره زیبایی درختان و اهمیت آن‌ها، به آقای گردیاری رفتند و او را متقاعد کردند که به جای بریدن درختان، آن‌ها را حفظ کند و از آن‌ها محافظت کند.

آقای گردیاری پس از شنیدن صدای آرام و صمیمی کودکان، تصمیم گرفت که از بریدن هیچ درختی صرف نظر کند. او به آن‌ها قول داد که به جای بریدن، به حفظ درختان کمک خواهد کرد و در برگزاری مراسمی برای تقدیر از زیبایی و ارزش درختان شرکت خواهد کرد.

از آن روز، درختان غول‌پیکر به عنوان نشانه‌ی زیبایی و ثروت طبیعی دهکده محافظت می‌شدند. علی و دوستانش هر روز به آن‌ها آب می‌دادند و از آن‌ها مراقبت می‌کردند تا همیشه سبز و شاداب بمانند. در این دهکده، همه به یاد داشتند که درختان غول‌پیکر نه تنها زیبایی طبیعت را حفظ می‌کنند، بلکه خودشان نمادی از دوستی و همبستگی بین انسان و طبیعت هستند.

پایان