doll

در یک روز آفتابی و شاد، در یک خانه‌ی کوچک و دلپذیر، یک عروسک جدید به نام “پیکو” به دنیا آمد. او یک عروسک کوچک و رنگارنگ بود که تازه به خانواده‌ای از عروسک‌های دوست داشتنی پیوسته بود. پیکو به تازگی از کارخانه‌ای اومده بود که همه‌ی عروسک‌های خانه از آنجا آمده بودند.

پیکو با لبخندی پر از شادی و سرزندگی در میان خانواده‌اش قرار گرفت. او با دوستان جدیدش، جینو و لولو، هر روز به بازی و ماجراجویی می‌پرداخت. آنها با هم در خانه بازی می‌کردند، کنسرت‌هایی برگزار می‌کردند و با هم به داستان‌های جذاب گوش می‌دادند.

یک روز، خانواده‌ی عروسک‌ها تصمیم گرفتند که یک نمایشگاه بازی‌های انتخابی برگزار کنند. همه عروسک‌ها باید بهترین بازی خود را ارائه می‌دادند. پیکو به همراه دوستانش، به دنبال ایده‌ای برای بازی خود می‌گشت.

پیکو و دوستانش به یک ایده زیبا از بازی “شکار گنج” رسیدند. آنها به جستجوی گنج در خانه‌ی کوچکشان رفتند، پنهانکی‌ها پیدا می‌کردند و با هیجان به دنبال گنج‌های پنهان در اتاق‌های مختلف می‌گشتند. بازی آنها به اندازه‌ی کافی جذاب بود که همه خانواده‌ی عروسک‌ها را به خود جلب کرد.

با پایان نمایشگاه، همه به خانه بازگشتند و از بازی‌ها و ماجراجویی‌های روزانه‌شان لذت بردند. پیکو با لبخندی از گوشه‌ای خندید و به خانواده‌ی جدیدش از لحظات خوشی که با هم داشتند گفت: “من همیشه خاطرات خوبی از شما خواهم داشت!”

این داستان به کودکان یادآور می‌شود که با دوستی و همبستگی، می‌توانند هر روز خوش و پر از ماجراجویی را تجربه کنند، همانند پیکو و دوستانش در این داستان.

پابان