بود یک زمانی در یک دهکده کوچک، که هر روز آسمان با رنگین کمانی از نور خورشید و باران پر شده بود. در این دهکده، زندگی زیبا و پر از رنگ و بوی شادی بود. در خانهی پرنسس لیلی، همیشه روزها با رقص رنگین کمانی آغاز میشد.
لیلی، یک دختر کوچک با چشمان بزرگ و رنگی همچون آسمان آبی بود. او همیشه با لبخندی روشن و شاد به دنیا نگاه میکرد و هر روز با تمام انرژی خود منتظر رقص رنگین کمانی در آسمان بود.
یک صبح زیبا، آسمان پر از رنگین کمانی شد. پرنسس لیلی با دیدن این منظره زیبا، از شادی به هوش درآمد و شروع به رقصیدن کرد. او هر زمان که نور خورشید از پشت ابرها بیرون میآمد و قوس قزح در آسمان ظاهر میشد، به شور و هیجان میپرداخت.
لیلی دوست داشت در زیر رنگین کمانیها حرکت کند و به عقب و جلو پرش کند. رقصیدن زیر این رنگین کمانیها برای او یک لحظهی جادویی بود. با هر قدمی که میزد، رنگین کمانها به نظر میرسید که او را به دنیایی جدید و شگفتانگیز میبرند.
در یکی از این روزها، لیلی یک دعوتنامه از جناب رنگین کمان دریافت کرد. دعوتنامه میگفت: “عزیزم لیلی، به جشن رنگین کمانها دعوت شدهای! بیا تا با هم رنگین کمانیها را به جشن بپوشانیم و در آسمان بیاییم.”
لیلی با خوشحالی و هیجان به همراه دوستانش به جشن رنگین کمانها رفت. در آنجا، همه بچهها با هم به رقص و پرش در زیر آسمان پر از رنگین کمانها پرداختند. هرکسی به شیوهای خاص رنگین کمانها را به تصویر میکشید و زیر آسمان، مثل پروانههای رنگارنگ، میپریدند.
در پایان جشن، همه بچهها والدین خود را به دیدن رنگین کمانهای خود دعوت کردند. هر کسی با لبخندی بر لب، به این هنر طبیعت نگاه میکرد و لذت میبرد.
پس از جشن، لیلی به خانه برگشت و در آغوش مادرش افتاد. او به مادرش گفت: “مامان، امروز بزرگترین رقص رنگین کمانی را داشتم! همه دوستانم و من، زیر آسمان آرام و خوشایند رقصیدیم.”
مادر لیلی با لبخندی دلنواز، او را در آغوش گرفت و گفت: “عزیزم، رنگین کمانها همیشه برای ما یادآور زیبایی و شادی دنیایی پر از رنگ و بوی شادی هستند. هر روز، با شادی و انرژی به جشن رقص رنگین کمانی خود برو و از زندگی لذت ببر.”
لیلی با یک لبخند بزرگ و خوشحال به مادرش گوش داد و گفت: “بله، مامان. من همیشه به این رنگین کمانها فکر خواهم کرد و با انرژی خودم، همیشه رقص خواهم کرد.”
و از آن روز، لیلی هر روز زیر رنگین کمانیها رقص میکرد و همیشه به یاد داشت که هر رنگین کمانی به او یک دنیایی جدید و شگفتانگیز را نشان میدهد.
پابان