افسانه جادویی - داستان یک جادوگر مهربان
روزی روزگاری، در سرزمین دوردست و جادویی به نام “لالاکان”، جادوگر مهربانی به نام “ملودی” زندگی میکرد. ملودی با دیگر جادوگران فرق داشت. او همیشه به حیوانات و انسانها کمک میکرد و از جادوی خود برای کارهای خوب استفاده میکرد. ملودی در کلبهای کوچک در میان جنگل زندگی میکرد. کلبه او پر از کتابهای جادویی، گیاهان دارویی و وسایل عجیب و غریب بود. هر روز صبح، ملودی از خواب بیدار میشد و با پرندگان و حیوانات جنگل صحبت میکرد. او همیشه از آنها خبرهای جنگل را میپرسید و به مشکلاتشان گوش میداد. ...