پسرک و بادکنک - پسرکی که با بادکنکش به ماجراجویی میرود
در یک شهر کوچک و پر از خانههای رنگارنگ، پسربچهای به نام آراد زندگی میکرد. آراد پسری کنجکاو و پرانرژی بود که همیشه به دنبال ماجراجوییهای جدید بود. او عاشق بازی کردن در پارک و کشف چیزهای جدید بود. یک روز، آراد به همراه مادرش به جشنوارهای در شهر رفتند. جشنواره پر از رنگها، موسیقی و خوراکیهای خوشمزه بود. در جشنواره، آراد یک بادکنک قرمز بزرگ دید که به شکل قلب بود و درخشانترین بادکنکی بود که تا به حال دیده بود. آراد با هیجان به سمت بادکنک دوید و از مادرش خواست که آن را برایش بخرد. مادرش با لبخند بادکنک را خرید و به آراد داد. آراد با خوشحالی بادکنک را در دست گرفت و احساس کرد که این بادکنک خاص است. ...