عروسک جدید و ماجراهای روزانه

در یک روز آفتابی و شاد، در یک خانه‌ی کوچک و دلپذیر، یک عروسک جدید به نام “پیکو” به دنیا آمد. او یک عروسک کوچک و رنگارنگ بود که تازه به خانواده‌ای از عروسک‌های دوست داشتنی پیوسته بود. پیکو به تازگی از کارخانه‌ای اومده بود که همه‌ی عروسک‌های خانه از آنجا آمده بودند. پیکو با لبخندی پر از شادی و سرزندگی در میان خانواده‌اش قرار گرفت. او با دوستان جدیدش، جینو و لولو، هر روز به بازی و ماجراجویی می‌پرداخت. آنها با هم در خانه بازی می‌کردند، کنسرت‌هایی برگزار می‌کردند و با هم به داستان‌های جذاب گوش می‌دادند. ...

غول‌های بازیگوش - غول‌هایی که دوست دارند بازی کنند.

روزی روزگاری در سرزمینی دور، دهکده‌ای کوچک و زیبا وجود داشت که در کنار جنگلی بزرگ قرار داشت. این جنگل پر از درختان بلند و پرندگان رنگارنگ بود. اما آنچه که دهکده را از بقیه جاها متمایز می‌کرد، غول‌های بزرگ و بازیگوشی بود که در جنگل زندگی می‌کردند. این غول‌ها برخلاف غول‌های ترسناک داستان‌ها، بسیار مهربان و بازیگوش بودند و همیشه دوست داشتند با کودکان بازی کنند. یک روز صبح، آریا و دوستانش، لیلا و سامان، تصمیم گرفتند به جنگل بروند و با غول‌های بازیگوش بازی کنند. آن‌ها همیشه از بزرگترها شنیده بودند که غول‌ها خیلی مهربان هستند و با همه بچه‌ها بازی می‌کنند. بنابراین با هم به سمت جنگل حرکت کردند. ...