خانه درختی - ماجراهای یک خانه درختی

در یک دهکده‌ی کوچک و زیبا، دو دوست کوچک به نام‌های آراد و سارا زندگی می‌کردند. این دو دوست عاشق بازی کردن و کشف ماجراهای جدید بودند. یک روز، وقتی آراد و سارا در جنگل نزدیک دهکده بازی می‌کردند، به درخت بزرگی برخوردند که شاخه‌های قوی و بلندی داشت. آراد با هیجان گفت: “سارا! چرا در اینجا یک خانه درختی نسازیم؟” سارا با چشمانی درخشان پاسخ داد: “بله، این فوق‌العاده است! بیا شروع کنیم.” ...

خانه رویایی - خانه‌ای که همه چیز در آن ممکن است

در یک روز بهاری، پسر کوچکی به نام آرین در روستای کوچک و زیبایی زندگی می‌کرد. آرین، پسری خلاق و پرانرژی بود که همیشه علاقه‌ی زیادی به ساختن و خلق چیزهای جدید داشت. او همچنین خیلی دوست داشت که با دوستانش به بازی‌های مختلف بپردازد و هر روز به دنبال کشف ماجراجویی‌های جدید بود. یک روز، آرین در حال بازی با دوستانش در جنگل بود. آنها به دنبال جایی برای ساختن یک خانه خیالی و رویایی می‌گشتند که همه چیز در آن ممکن باشد. آرین به دوستانش گفت: “بیا بچینیم چوب‌ها و بسازیم یک خانه رویایی!” ...