دوستی با خرگوش - دوستی کودکی با خرگوش.
در دیاری دور، جایی که گلهای بهاری در هر گوشهای میخندیدند و پرندگان با آوازهای خوشگلشان هوا را پر میکردند، یک دختربچه به نام آنیسا زندگی میکرد. آنیسا دختری شجاع و دوستداشتنی بود که همیشه در جستجوی دوستان جدید بود. یک روز بهاری، وقتی آنیسا در کنار رودخانه کوچکی با آبی بلند و آرام مینشست، یک خرگوش جوان به نام فلفول به طرز ناگهانی پشت سنگهای کوچک در کنار آنیسا پدیدار شد. فلفول خرگوش جوانی با چشمان بزرگ و خوشقلب بود. او دنبال گلهای بهاری بود که در آن طرف رودخانه میروید و با هر گامی که میزد، دنیای اطرافش را کاوش میکرد. ...