سبد میوهی خوشمزه
در یک روز آفتابی و گرم، در دهکدهای کوچک، زندگی همیشه شاد و پر از رنگ و بوی میوههای خوشمزه بود. در این دهکده، زنی مهربان به نام خانم گلیا زندگی میکرد. او یک باغچهی کوچک داشت که پر از میوههای لذیذی مثل سیب، پرتقال، هلو و انگور بود. گلیا همیشه در صبح زود از خواب بیدار میشد و به باغچهاش میرفت تا میوههایش را بچیند. او با دستههای بزرگ و مهربانش، میوهها را از درختان جدا میکرد و در سبد میوهای خوشرنگ جمع میکرد. سبد او واقعاً یک آثار هنری بود که با تمامی رنگهای زندگی پر شده بود. ...