ماجراهای رنگ و لعاب - داستان‌هایی از رنگ‌ها

به یک جنگل دوردست و زیبا سرزدم، جایی که حیوانات مختلفی زندگی می‌کردند. در این جنگل، هر حیوان دارای رنگ و لعاب خاصی بود که زیبایی خاصی به جنگل می‌بخشید. از پرندگان با پرهای رنگارنگ تا پروانه‌های زیبا با بال‌های درخشان، هرکدام دنیایی از رنگ‌ها و ترکیبات شیمیایی را به وجود می‌آوردند. یک روز، تنها پرنده‌ای که رنگ‌هایی نداشت، یک کلاغ کوچک به نام کالیب بود. او با پرهای سیاه و سفید، به نظر می‌رسید که رنگ‌ها را از دست داده است. کالیب دائماً به دیگر پرندگان نگاه می‌کرد که پرهای رنگارنگی داشتند و خودش را کم‌رنگ و زشت می‌دانست. ...