سفر دریایی - ماجراهای یک سفر دریایی

در دورانی دور، در یک شهر کوچک نزدیک ساحل دریا، پسربچه‌ای خوش‌رو به نام آرمان زندگی می‌کرد. آرمان عاشق دریا بود و هر روز به ساحل می‌رفت تا امواج دریا را تماشا کند و با صدای ملایم آب و هوای خنک ساحل لذت ببرد. یک روز، آرمان با دوستانش، یک دوشنبه آفتابی، به یک سفر دریایی برای کشف ماجراجویی‌های جدید رفتند. آنها یک قایق کوچک را از ساحل رها کردند و با هم به سفری دریایی پر از هیجان و شگفتی پرداختند. ...