شهر قصهها - شهری پر از داستانهای عجیب
روزی روزگاری، در دنیایی دور، شهری بود به نام “شهر قصهها”. این شهر پر از خانههایی بود که هر کدام یک داستان عجیب و جادویی داشتند. هر روز، وقتی خورشید طلوع میکرد، کودکان از خواب بیدار میشدند و به سراغ خانههای قصهگو میرفتند تا داستانهای جدید را بشنوند. در گوشهای از شهر، خانهای بود که قصهی “خرگوش و لاکپشت” را تعریف میکرد. در این قصه، خرگوش تند و تیز با لاکپشت آرام و کند مسابقه میدادند....