ماجراهای شهری - ماجراهایی از شهر.
در شهر کوچکی به نام روزنامه، جایی که خیابانها پر از رنگ و بوی گلها و کافهها بودند، یک پسربچه با نام میلو زندگی میکرد. میلو پسری خلاق و پرانرژی بود که همیشه به دنبال ماجراهای جدید و هیجانانگیز بود. یک روز صبح زود، میلو به همراه دوست خیالیاش، یک خرس نرنجی به نام وینسنت، به خیابانهای شلوغ شهر روزنامه رفت. آنها به سرعت دوست شدند و همیشه با هم در جستجوی ماجراهای جالب بودند. ...