مدادهای رنگی و نقاشی جادویی

در شهری کوچک و زیبا، زندگی به شادی و رنگینی پر از جادو بود. در این شهر، دخترکی به نام لیلا زندگی می‌کرد که همیشه دوست داشت با مدادهای رنگی به نقاشی جادویی بپردازد. مدادهای رنگی او هر رنگی که بخواهد به دنیای اطرافش می‌افزودند و هر چیزی را که با آنها رنگ آمیزی می‌کرد، زندگی به شادی و رنگینی بیشتری دست می‌یافت. لیلا صبحی زود، در اتاقش با مدادهای رنگیش نشست و به نقاشی‌هایی از گل‌ها، پرندگان و حیوانات جادویی پرداخت. او با مداد زردش آفتابی در آسمان نقاشی می‌کرد و با مداد سبزش درختان و چمن‌های سرسبز را ترسیم می‌کرد. با مداد آبی، رودخانه‌ای جاری و شفاف را به تصویر می‌کشید و با مداد قرمز، گل‌های جادویی رنگین را زیبا می‌نقاشید. ...