کلید جادویی - کلیدی که درها را به دنیای دیگر باز می‌کند.

روزی در یکی از خیابان‌های کوچک شهر، پسربچه‌ای به نام علی بازی می‌کرد. علی پس از یک بازی شاد و پر از انرژی، به طرف خانه‌ی پدربزرگش رفت. در آن خانه، توقف کوتاهی کرد تا به جعبه‌ی قدیمی ابزارهای پدربزرگش نگاه کند. در بین این ابزارها، یک کلید سرخ رنگ پیدا کرد. این کلید با نقش‌های گل و بوته‌ها و پرندگانی بر روی آن بود که علی را شگفت‌زده کرد. او کلید را به دست گرفت و به طرف دره‌ای در خانه رفت که همیشه بسته بوده و به آن فکر می‌کرد که چه ممکن است پشت آن باشد. ...