پرنده آهنی - پرنده‌ای ساخته شده از آهن.

روزی روزگاری در شهرکی کوچک، یک پرنده‌ی خیالی به نام “پرنده آهنی” وجود داشت. او نه پرنده‌ی معمولی بود و نه پرنده‌ی جادویی. او از آهن ساخته شده بود، با بالهایی از تیرآهن و پرهایی از ورق آهنی. اما عجیب‌ترین ویژگی او این بود که هرگز از دوشی پایین نمی‌آمد و همیشه در آسمان پر می‌پرید. پرنده آهنی در ابتدا تنها بود. او در خانه‌ی کوچکش، که یک کارگاه آهنگری بود، ساخته شده بود. آهنگر پیری به نام آقای روحانی او را طراحی کرده بود تا به دنیا نشان دهد که حتی یک پرنده آهنی هم می‌تواند آرزوهایش را دنبال کند. ...

شیرینی‌های جادویی - شیرینی‌هایی که خاصیت جادویی دارند.

در روستای کوچکی به نام شاداب‌پرور، یک آجیل‌فروش قهوه‌خانه‌ای داشتند که شیرینی‌های جادویی می‌فروخت. آجیل‌فروش، آقای قهرمان نام داشت. او شیرینی‌هایی درست می‌کرد که خاصیت‌های جادویی داشتند. یکی از محبوب‌ترین شیرینی‌های آقای قهرمان شیرینی‌های رنگارنگ بودند. هر کدام از این شیرینی‌ها، ویژگی خاصی داشت. مثلاً شیرینی زرد، هر کسی که آن را می‌خورد، شاداب و پرانرژی می‌شد. شیرینی سبز، هر کسی که آن را می‌خورد، به یاد افکار خوب می‌افتاد. و شیرینی آبی، هر کسی که آن را می‌خورد، احساس آرامش و سکون می‌کرد. ...

ماجراهای مدرسه - داستان‌هایی از مدرسه‌ای جادویی.

روزی روزگاری، در شهری کوچک و زیبا، مدرسه‌ای جادویی به نام “مدرسه ستاره‌ها” وجود داشت. این مدرسه بسیار ویژه بود، زیرا همه چیز در آن جادویی و شگفت‌انگیز بود. دانش‌آموزان این مدرسه با هیجان و شادی هر روز به کلاس می‌رفتند و چیزهای جدید و جادویی یاد می‌گرفتند. یکی از دانش‌آموزان این مدرسه، دختری کوچک و مهربان به نام نازنین بود. نازنین عاشق مدرسه و دوستانش بود و هر روز با شوق به کلاس می‌رفت. یکی از روزهای هفته، وقتی که نازنین به مدرسه رسید، معلم جادویی‌شان، خانم مهتاب، به آنها گفت: “امروز روز ویژه‌ای است. ما قرار است یک ماجراجویی جادویی داشته باشیم.” ...