غول کوچک - غولی که برخلاف اندازهاش مهربان است.
در دهکدهای کوچک و زیبا، زندگی میکرد یک غول به نام تومی. او یک غول بود، اما نه آنچنان بزرگ. او قدش نه بلند بود و نه چاق. به اندازهی دیگر غولها بود، اما در دلش دوست داشت دوستان جدید پیدا کند. تومی در کنار رودخانهای که از دهکده میگذشت، یک خانهی کوچک داشت. خانهاش از چوب بلوط بود و با گلهای رنگارنگی که اطرافش بودند، زیبا میدرخشید. تومی عاشق طبیعت بود و همیشه صبحها با پرندگان و موجودات کوچک دیگری از طبیعت، صحبت میکرد. ...