دوستی با پرنده - دوستی کودکی با پرنده .
در یک دهکده کوچک و زیبا، پسری کوچک به نام پارسا زندگی میکرد. پارسا پسری مهربان و کنجکاو بود و همیشه دوست داشت با حیوانات و پرندگان بازی کند. او هر روز در باغ خانهشان بازی میکرد و از دیدن گلها و شنیدن آواز پرندگان لذت میبرد. یک روز، وقتی که پارسا در حال بازی در باغ بود، ناگهان صدای ضعیف و ناراحتی از پشت بوتهها شنید. با دقت به سمت صدا رفت و دید که یک پرنده کوچک با پرهای رنگارنگ روی زمین افتاده و نمیتواند پرواز کند. پارسا با دقت و مهربانی پرنده را برداشت و به خانه برد. ...